پیام


قـومی متفكرند در مـذهب و دیـن *** قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آن كه بانگ آید روزی *** كای بیخبران راه نه آنست و نه این

دوستان عزیز مهم نیست که احمدی نژاد یا خامنه ای یا فلانی چه گفته و چه کرده.
این حکومت از بیدار شدن من و تو میترسد
مهم این است که من و تو به هم چه می گوییم

۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

تعارض های تكامل (فرگشت) و دین


طرفداران خلقت به گونه ای صحبت میکنند که گویا تئوری چیزی است که شما پس از اینکه تمام شب را باده گساری کرده اید، در خواب میبینید. ایزاک آسیموف هر قدر میوه های دانش بیشتر در دسترس انسان قرار گیرد، همان قدر باورهای مذهبی از بین خواهد رفت.
زیگموند فروید
-------------------------------------------------------


مقدمه

تكامل چیست؟

تعارض های نظریه ی تكامل با دین

الف) تناقض با برهان نظم

ب) تناقض با افسانه های دینی

ج) تناقض با برخی باورهای دینی

د) تناقض با اخلاق دینی

تفاوت دو دیدگاه

موضع های مختلف دیندارن در مقابل نظریه تكامل

آیا این موضع گیری ها منصفانه است؟

نتیجه

-------------------------------------------------------

  


 مقدمه
 بسیاری از كشفیات علمی در تعارض آشكار با باورهای دینی هستند، اما بیشتر این تعارض ها از دید دینداران دور می ماند زیرا كمتر دینداری از نتایج این كشفیات علمی آگاه است. برای نمونه میتوان به نظریه ی نسبیت انشتین اشاره كرد. برخی دینداران به فرضیه های پیدایش جهان اعتراض دارند در حالی كه نمی دانند این فرضیه ها نتیجه ی مستقیم نظریه ی نسبیت هستند. در این میان نظریه ی تكامل داروین بیش از همه مورد بدفهمی، انتقاد و حمله دیندارن بوده است زیرا تعارض این نظریه با مدعیات دینی آنچنان آشكار است كه از دید كسی دور نمی ماند.  این نوشتار سعی در توضیح تفصیلی نظریه ی تكامل (ن.ک.تکامل چیست؟) و اثبات
آن، یا رد انتقادهای وارد شده به این نظریه (ن.ک. هفت انتقاد بي اساس به نظريه تكامل) را ندارد. این نوشتار تلاشی است تا برخی از تناقض های نظریه ی تكامل را با دین، خصوصاً با ادیان ابراهیمی را ذكر كند.

تكامل چیست؟
 تكامل یا فرگشت (evolution) یک نظریه ی علمی در مورد منشاء گونه ها و تحولات عالم جانداران است. چارلز داروین (1809-1882) زیست شناس بریتانیایی، پس از سی سال مطالعه و بررسی شواهد سفر تحقیقاتی پنج ساله اش به دور دنیا، در سال 1859 نظریه ی تكامل را در كتاب منشاء انواع بوسیله به انتخاب طبیعی1 به جهان علم عرضه كرد. حمله ی دیندارن به این نظریه از فردای روز انتشار كتاب آغاز شد. با این وجود این نظریه به سرعت مورد پذیرش عمومی مجامع علمی قرار گرفت. با پیشرفت فزاینده ی علوم مختلف، نظریه ی تكامل نیز منسجم تر شد و حیطه های جدیدی مانند علم ژنتیك و زیست شناسی مولكولی را در بر گرفت. تكامل یك نظریه علمی است.
نظریه های علمی دارای سه خصوصیت منطقی بودن، توانایی پیشبینی و ابطال پذیری هستند. با هر كشف، مشاهده و آزمایش جدید، نظریه ها در معرض بررسی مجدد قرار میگرند و در صورت عدم سازگاری با شواهد، باطل میشوند. با هر اكتشاف تازه در زیست شناسی، شیمی و فیزیك، نظریه ی تكامل در معرض سنجش دوباره قرار گرفت و همواره با این كشفیات سازگار بود و صحت آن بیش از پیش تایید شد. اما كار به همین جا ختم نمی شود. نظریه ی تكامل و تمام نظریه ها تا ابد در معرض سنجش علمی خواهند بود.
ریشه ی برخی از كج فهمی های فارسی زبان ها از این نظریه، ترجمه ی غلط انداز واژه evolution به "تکامل" است. این لغت به معنی "بر آمدن" یا "فرگشتن"  و اشاره به بوجود آمدن چیزی از چیز دیگر دارد، مثل بوجود آمدن بخار از آب. برخلاف تصور عموم نظریه ی "فرگشت" به معنای اخلاقی و حاکی از "کمال یافتن" جانداران نیست. این واژه هیچ بار اخلاقی ندارد بلكه تنها تغییر جاندارن را برای انطباق بیشتر با محیط نشان می دهد. متاسفانه واژه ی تكامل به عنوان یك غلط رایج جا افتاده است. در این نوشتارهم به ناچار از این لغت اشتباه برانگیز اما رایج استفاده می شود.
تعارض های نظریه تكامل و دین
 این تعارض ها را میتوان به چهار دسته تقسیم كرد: تناقض با برهان نظم، تناقض با افسانه های دینی خصوصاً داستان آدم و حوا، تناقض با برخی باورهای دینی و تناقض با اخلاق دینی

الف) تناقض با برهان نظم
 برهان نظم همراه با برهان علیت عمومی ترین استدلال های خداشناسی هستند. در برهان نظم گفته می شود که در جهان شكل های بسیار مختلفی از نظم وجود دارد. چون كه جهان پر از نظم  است؛ و نظم بدون وجود ناظم ممكن نیست، پس جهان ناظمی دارد. درست مانند ساعت: با مشاهده ساعت به وجود ساعت ساز پی می بریم
پیش از ارائه ی نظریه تكامل نیز ایرادهایی به برهان نظم وارد بود که از نوع اشکال های منطقی بودند. در بررسی این برهان، تعریف نظم از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هر سیستم را میتوان به طریقی، مكانیزمی در جهت رسیدن به یك "هدف" مشخص و در نهایت منظم بدانیم. 
جهان ما هرشكلی كه می داشت، از نظر ما منظم بود. به عبارت بهتر، نظم، ایده ایست ذهنی و نه قانونی خارجی. 
نظریه تكامل با توضیح علمی شیوه ی بوجود آمدن موجودات زنده نشان می دهد كه حتی نظم موجود در پیچیده ترین ساختارهایی که می شناسیم، نیازی به ناظم ندارد بلكه ناشی از تغییرات تدریجی جانداران و در اثر عوامل طبیعی است.
تصادف (در مفهوم علمی آن) و انتخاب طبیعی نقش اصلی را در این تغییرات ایفا میكنند. عامل تصادفی پیش برنده تكامل، جهش های ژنی است. جهش های ژنی به این سبب بوجود می آیند که کد ژنتیکی هنگام کپی کردن خود همواره با دقت صد درصد عمل نمی کند. هنگامی که یک جهش موجب ایجاد یک ویژگی ژنتیکی مانند a شود (مثلاً قدرت بینایی یک پرنده را اندکی افزایش دهد) می تواند برای بقای جاندار مفید باشد، یعنی موجب انطباق بهتر آن جاندار با محیط اش می شود. و بعد عامل غیر تصادفی تکامل یعنی انتخاب طبیعی عمل می کند. بخت زنده ماندن و تولید مثل آن جاندار نسبت به همگنان (قوم و خویش های دور و نزدیک خود در همان گونه ی جانوری) که فاقد ویژگی a هستند افزایش می یابد. سپس، وراثت ژنتیکی موجب می شود که ویژگی a به نسل های بعدی آن جاندار منتقل شود و آنها هم به یمن a  بخت بیشتری برای بقا و تولید مثل پیدا کنند. این به معنی شکست دادن و کم کردن تعداد بقیه اعضا است که این خصوصیت را ندارند. در نتیجه پس از گذشت چندین نسل، ویژگی a در آن گونه ی جانوری عمومیت
می یابد. در این حالت می گوییم که انتخاب طبیعی ویژگی a رخ داده است. پس انتخاب طبیعی در واقع فرآیند غربال کردن تصادف های سودمند از تصادف های زیانبار در طی نسل هاست. آنچه که موجب می شود که این تغییرات به نسل های بعدی منتقل شوند، وراثت است که توسط کد ژنتیکی صورت می گیرد. این تغییرات می توانند در طی چند نسل انباشته شوند و تغییرات آشکاری در یک گونه از جاندارنایجاد کنند ( ن.ک.برهان نظم و مسئله گزینش فزاینده). بدین صورت ایده ی لزوم وجود ناظم برای موجودات زنده بر باد می رود. 
به عنوانی یک مثال جدید و جالب از تکامل توسط انتخاب طبیعی می توانیم تغییر رنگ شب پره های منچستر را ذکر کنیم:
تا قرن نوزدهم، شب پره های منچسترعموماً سفید رنگ بودند. در اثر انقلاب صنعتی، و ایجاد کارخانه های دودزای  فراوان در آن منطقه، هوای منچستر بسیار آلوده شد. در آن هوای تیره و تار، پرندگان به راحتی می توانستند بال های سفید شب پره ها را تشخیص دهند و آنها را شکار کنند. در چنین شرایطی یک شب پره ی سیاه شانس بیشتری داشت تا از چشم شکارچیان گرسنه مخفی بماند  و بتواند تولید مثل کند. در عمل همین امر رخ داد. این شب پره ها به خاطر مزیت استتار بیشتر توانستند  بهتر از اقوام سفید رنگ شان از دید پرندگان شکارچی مخفی بمانند و تولید مثل کنند. در نتیجه، ظرف چند سال شب پره های سیاه در منچستر فراوان تر از شب پره های سفید شدند. اما در قرن بیستم، با پیشرفت فن آوری و کاهش آلودگی هوا، وضعیت هوای منچستر هم بهتر شد. چون هوا دیگر مانند قبل تیره و تار نبود مزیت استتار شب پره های سیاه هم از بین رفت. و باز شب پره های سفید در جمعیت
غلبه یافتند. این مثال کاملاً متأخر به روشنی نشان می دهد که چگونه شرایط محیطی می تواند بدون دخالت دست الاهی، بر پایه ی جهش ژنتیکی و انتخاب طبیعی به تغییر در ویژگی های یک گونه منجر شود. با توجه به پژوهشهای انجام شده درمورد ساختارهای زیستی بسیار پیچیده ای مثل چشم یا سیستم ایمنی مشخص شده که چنین ساختارهایی نیز نیازی به ناظمی جز طبیعت ندارند.
با ملاحظه ی این نمونه ها ،و میلون ها تغییر تکاملی دیگر درجهان جانداران، می توان دید که نظم موجود در جهان نیازمند ناظم
هوشمندی نیست. جهان مانند ساعت نیست كه نیاز به ساعت ساز داشته باشد.


ب) تناقض با افسانه های دینی
 علم به عنوان یک نظام فکری دقیق و قابل اعتماد در نظر همه ی مردمان عاقل شناخته شده است  و تکامل هم یک بخش بنیادی از علم زیست شناسی است. تکامل تعداد زیادی از افسانه های دینی را باطل می کند. در اینجا تنها به چند افسانه ی معروف اشاره میشود: 
- افسانه ی آفرینش 
بیشتر مناقشات دینداران با تكامل بر سر همین مسئله است در حالی كه اهمیت ابطال برهان نظم بسیار بالاتر از بحث افسانه ی آفرینش است. در افسانه آفرینش، آدم و حوا به عنوان نخستین انسان ها توسط خدا خلق شده اند. اما نظریه ی تكامل به صورت علمی منشاء حقیقی انسان را نشان می دهد. پیدایش انسان نه در آسمان كه بر روی زمین بوده و منشاء آن نه خاك و گل بلكه اجدادِ گونه ی
انسان بوده است.   
دینداران درباره ی تعارض افسانه آفرینش و نظریه تكامل موضع های متفاوتی داشته اند. اكثریت آنها تكامل را باطل اعلام كرده اند.
گروهی نیز عقیده دارند تكامل برای همه جانداران به جز انسان درست است! عده ی كمتری می گویند كه افسانه آفرینش تضادی با تكامل ندارد! بلكه داستان آدم و حوا داستانی سمبولیک و حاوی نكات اخلاقی است. در نظر این عده آدم و حوا نخستین انسانهایی هستند كه توسط تكامل بوجود آمده اند؛ نظریه تكامل در مورد گروههای جانداران است نه افراد آنها؛ تكامل در فرد معنایی ندارد.
بررسیهای ژنتیكی ثابت می کند كه گونه ی انسان (مانند تمام جانداران) هیچ گاه منتج از یك زوج نبوده است. از طرفی تكامل فرایندی تدریجی و در مقیاس زمانی چند میلیون یا چند صد هزار ساله است و حرفهایی مثل اولین انسان، اولین زرافه و اولین نخل اصولاً معنای علمی ندارند. 
- طوفان نوح
چگونگی جمع آوری و جا دادن بیش از یك ملیون و سیصد هزار گونه جانوری و گیاهی در یك كشتی سوالی تفكر بر انگیز
است. بررسی عقلی این داستان نكته های جالب و طنز آمیزی را به ذهن می آورد. مثلاً بعد از پایان طوفان باید كانگورو را دوباره به استرالیا بر می گرداندند و سوال اصلی این است كه آنها كانگورو را چطور از استرالیا آورده بودند؟ پنگوئن و خرس قطبی را توی یخچال كشتی گذاشته بودند؟ برای كاشتن بیش از سیصد هزار جفت گیاه چقدر خاك وارد كشتی كرده بودند؟ چقدر غذا برای یك ملیون جفت حیوان حمل میكردند؟ البته اکنون بعضی دینداران پیشرفته تر کوتاه آمده اند و می گویند این طوفان یک پدیده منطقه ای بوده است.
علم زمین شناسی نشان داده كه هیچگاه سطح كره ی زمین زیر آب قرار نگرفته است. نظریه تكامل نیز به همراه بررسیهای ژنتیكی تایید دهنده این موضوع است كه هیچ كدام از جانداران، هیچ گاه از نسل یک زوج نبوده اند بلكه همواره بصورت گروه بوده اند. 
- حرف زدن سلیمان، امام ها، بودا و سایرین با حیوانات 
هیچ كدام از جانداران که می شناسیم و داستان سلیمان درباره آن هاست، هیچ گاه توانایی ذهنی و هوش لازم برای تفكر(در مفهوم انسانی)، صحبت كردن و كارهایی مثل جاسوسی را نداشته اند. در داستان سلیمان علاوه بر حیوانات، مورچه ها هم حرف می زنند!
  تعداد افسانه هایی كه بوسیله تكامل باطل میشود بیش از اینهاست. چند نمونه: منشا بوزینه ها از تبدیل به بوزینه شدن تعدادی از انسانها، پیدایش نژادها و زبان های مختلف در اثر تخریب برج بابل، طول عمر زیاد و بلند قد بودن انسانهای اولیه و ...


ج) تناقض با  برخی باورهای دینی

- اشرف مخلوقات بودن انسان انسان محوری منشاء بسیاری تصورات غلط از طبیعت و ریشه برخی از رفتارهای نادرست انسان ها نسبت به طبیعت بوده و هست. نیوتون با نشان دادن قانون مندی حركتهای فیزیكی تمام اشیاء این ایده را كه كار همه ی جهان برای منفعت انسان است زیر سوال برد. تا پیش از انقلاب علمی نیوتون، تصور عمومی از كاركرد طبیعت دقیقاً معادل این بیت از
گلستان سعدی بود:  
ابر و باد و مه و خورشید و فلك در كارند         تاتو نانی به كف آری و به غفلت نخوری
علوم مختلف چنین انگاره ای را باطل کرده اند. نظریه ی تكامل نیز ثابت کرده كه سرشت و منشاء انسان تفاوتی با حیوانات ندارد و انسان یك گونه در میان هزاران هزار گونه از جانداران است. انسان چه از لحاظ منشاء و چه از حیث وضع كنونی عضوی از نظام شكوهمند طبیعت است، نه سرور دردانه ی آن.

- هر چیز حكمتی دارد.
چنین برداشتی یكی از پایه هایباور به خالقی هوشمند در میان مردم عادی است. در نظر آنها این موضوع كه هیچ قسمتی از بدن جانداران (و كل جهان) بدون حكمت (کارکرد حساب شده) نیست، نشانه ای از طراحی قبلی جهان بوسیله خدا است. 
تكامل منشاء حقیقی اندامها را بیان می كند. همچنین وجود اندامهای زاید كه هیچ کارکرد زیستی مفیدی ندارند، خود تأییدی بر این نظریه است. این اندامها در موجودات زنده، نه تنها سودی برای جاندار ندارند، بلكه گاهی اوقات خطر آفرین و دردسر ساز هستند.  آپاندیس عضوی بی مصرف در انسان است. جراحان هر هنگام که به هر دلیلی شکم انسان را باز کنند آپاندیس را جدا میکنند و دور می اندازند. اما این عضو در میمون ها و برخی پستاندارن دیگر نقش ویژه ای در هضم غذا دارد بطوری كه بزرگترین اندام كیسه ای دستگاه گوارش در موش ها است. انسان به دلیل تغییر رژیم غذایی از این اندام  بی نیاز شد و آپاندیس تحلیل رفت. اکنون تنها فایده ی آپاندیس این است که عفونت کند و شما را به تیغ جراح بسپارد. جالب است بدانید که بیش از صد عضو بی فایده در
انسان شناسایی شده است. از جمله: ماهیچه های حركت دهنده گوش، پستان در مردها، استخوان دم (مهره های آخر ستون فقرات
در لگن)، پرده بكارت و غیره. که هر کدام در اجداد ما دارای کارکرد و فایده هایی بوده اند.
   
اگر نگاهی به زیست شناسی مولکولی (ژنتیک، بیوشیمی...) بیندازیم تعداد اجزاء بی فایده از این هم بیشتر است. در ژنوم جانداران تعداد زیادی ژن کاذب وجود دارد. این ها ژن واقعی نیستند وهیچ کارکردی ندارند. این ژن ها روزگاری دارای فعالیت بودند اما در اثر جهش های ژنی غیرفعال شده اند و حالا فقط وجود دارند بی آنکه کارکردی داشته باشند. گروههای چهارگانه ی خونی در اثر چند شكلی شدن پروتئین ها پدیدار شدند و کارکردی جز اختلال در نجات جان انسانها ندارد.


- منشاء حیات
نظریه ی داروین تنها به شیوه ی پیدایش گونه ها و تغییرات آنها اشاره داشت اما سازوکارهای ایجاد این تغییرات را مشخص نمی کرد. در زمان داروین ژن کشف نشده بود. پیشرفت زیست شناسی و به خصوص کشف ساختار DNA به سال 1953 سازوکار ایجاد تغییرات ژنتیکی را مشخص کرد.
تحقیقات بیوشیمیایی و بیوفیزیكی به همراه پیشرفت زمین شناسی در تعیین شرایط اولیه كره زمین، منشاء این سلول های اولیه را پیدایش حیات از ماده بی جان معرفی كرد. ( ن.ک پیدایش حیات) (البته توجه کنید که پیدایش حیات مبحثی جدا از نظریه تکامل است اما به محض به وجود آمدن اولین مولکولهای زیستی تکامل وارد عمل می شودو فرایند را تا رسیدن به سلول های اولیه پیش می برد)

د) تناقض با اخلاق دینی 
ارتباط دین و اخلاق همواره مورد بحث بوده است. دینداران منشاء اخلاقیات را دستورهای آسمانی می دانند. اما پس از رنسانس در اروپا، انسان اندیشه ورز دریافت که باید به دنبال ریشه های  طبیعی اخلاق باشد و به جای تبعیت کورکورانه از دستورات کتاب های "مقدس" باستانی، نیازهای واقعی فرد و جامعه ی بشری را پایه ی اخلاقیات خود قرار دهد. 
- اخلاق جنسی
نظریه تكامل، اگرچه یک نظریه ی علمی است، نه یک نظام اخلاقی، اما با نشان دادن ماهیت و منشاء واقعی رفتارهای جنسی انسان، جزمیت اخلاقیات جنسی دین را به پرسش می گیرد. تكامل با نشان دادن منشاء حقیقی فیزیولوژی تولید مثل و رفتارجنسی، منشاء اندامهایی چون پرده بكارت، منشاء وجود دو جنس مذكر و مونث و دیگر روشنگری ها، توجیه های دینداران برای اخلاق جنسی دینی را فاقد اعتبار می كند. 
- رفتار شناسی2 و زیست شناسی اجتماعی3 کسانی که با نگرش علمی به جهان نگاه کنند و نظریه تكامل را به درستی درک کرده باشند، ماهیت انسان را بر پایه عینیات طبیعی می دانند و توهمات آشكار و نادرستی دستورهای دینی را گوشزد كردند. با پیشرفت روز افزون این دو علم، علوم انسانی چون جامعه شناسی،‌اخلاق و فلسفه دیدگاههای خود را بر مبنای سرشت طبیعی رفتار بشر
اصلاح كردند.

با اینکه سوابقی درخشان اما محدود و زودگذر از حقوق بشر محور را می توان در تاریخ ایران باستان و برخی کشورها یافت. اما ایده امروزی حقوق بشر، زاییده ی عصر روشنگری است که نخست در انقلاب كبیر فرانسه تحقق یافت.
حقوق بشر بحثی اخلاقی است اما نظریه ی تكامل با انقلاب شگرفی كه در زیست شناسی پدید آورد مبنایی علمی بر برابری همه ی انسانها فراهم كرد. حقوق انسانها در ادیان مختلف مانند اسلام زیر پا گذاشته میشود: تبعیض عقیدتی، تبعیض جنسی، برده داری، دستورهای غیر انسانی؛ مجازاتهای غیر انسانی. (ن.ک. تعارضات اسلام با حقوق بشر)

تفاوت دو دیدگاه
پس از شناسایی نخستین مورد بیماری ایدز در امریكا، بیماری با سرعت بالایی در میان همجنسگرایان و افراد بیش فعال جنسی شایع شد. نخستین واكنش دینداران به مسئله این بود كه خدا برای گناهكاران عذابی نازل كرده است،‌ بی آنكه از خود بپرسند گناه كسانی كه توسط انتقال خون به بیماری مبتلا شده اند چه بوده است.(البته خدای ادیان ابراهیمی وقتی با چهار نفر مشکل پیدا کند با یک زلزله یا سیل دست کم چهارهزار نفر را می کشد) ویروس شناسان پس از جستجو پی بردند كه ویروس HIV نوع تكامل یافته ای از ویروس بیخطر SIV در میمون ها است. اما این ویروس چطور به انسان منتقل شده بود؟ بر اساس یك رسم خرافی دینی در قبایل آفریقایی، انسان ها خون میمون را برای تقویت قوای جنسی به خود تزریق می كردند. با ادامه تحقیق بر روی HIV وSIV دانشمندان توانستند داروهای قدرتمندی برای افزایش طول عمر مفید بیماران كشف كنند. امید است با ادامه این پژوهش ها درمان قطعی بیماری ایدز و دیگر امراض مهلك یافت شود. 
نظریه تكامل با ایجاد انقلابی شگرف در زیست شناسی آن را از علمی مشاهده ای و توصیفی به علمی فعال و تجربی تبدیل
كرد. از آن پس سازوكار بسیاری از ارگانسم ها شناسایی شد. قرن بیستم زیست شناسی را وارد دنیای مولكول ها كرد. انقلاب ژنتیك و زیست مولكولی منجر به پیدایش رشته جدیدی به نام "زیست فن آوری"4 شد كه در درمان بیماریها، بهبود محصولات كشاورزی و دامی، صنعت و دیگر جنبه های زندگی می کوشد. آغاز قرن بیست و یكم همراه با تولد رشته ای است كه با بالندگی آن، انسان به پیشرفت هایی خواهد رسید كه اکنون در خواب هم نمی توان دید. ما در آستانه انقلاب "نانو زیست فن آوری"5 هستیم.  
این پیشرفت ها مرهون تلاش و تحقیقات كسانی است كه به دور از تعصب و پیش فرض های دینی در راه گشودن افق های تازه، به كوشش خستگی ناپذیر خود ادامه می دهند. اما اگر علم زیست شناسی به دینداران سپرده می شد بعید نبود كه در حد دانش چوپانان و دکتر علفی ها باقی می ماند.


موضع های مختلف دیندارن در مقابل نظریه تكامل 
اگر در كتابهای مقدس به جای افسانه آفرینش از تكامل صحبت شده بود، بعید نبود كه دینداران داروین را به عنوان یك قدیس می شناختند. اما نظریه تكامل در تعارض آشكاری با دین است و از همان زمان ارائه ی آن مورد حمله شدید دینداران قرار گرفت. دینداران موضع های مختلفی در برابر این نظریه داشته اند: 
- رد نظریه تكامل
 گروهی از دینداران متعصب تكامل را تنها به صرف تعارض آن با كتب مقدس شان باطل می دانند. به نظر این دسته، اگر شواهد علمی با کتاب مقدس در تضاد باشد، باید شواهد را دور انداخت نه کتاب مقدس را که "کلام خدا"ست. 

- باطل شمردن نظریه ی تکامل
دسته ای دیگر سعی دارند با انتقاد از نظریه ی تکامل آنرا باطل شده و نادرست اعلام كنند.(ن.ک هفت انتقاد بی اساس به نظریه تکامل) این موضع بیشترین تعداد طرفدار را در میان دینداران غیر دانشمند به خود جذب كرده است(همچنین دینداران دانشمند نما) . برای نمونه، علامه طباطبایی چنین ادعایی دارد.

- پذیرش درمورد همه ی گونه ها جز انسان 
گفته میشود که چون انسان اشرف مخلوقات است پس نمیتواند حاصل تكامل باشد ولی دیگر جانداران حاصل تكامل هستند. این دیدگاه در واقع یک نمونه از مغالطه ی مصادره به مطلوب است. ابتدا فرض می کند که انسان اشرف مخلوقات است، و از این نتیجه می گیرد که چون انسان اشرف مخلوقات است، پس خارج از حیطه ی تکامل قرار دارد. (در مورد مغالطه ها به لینک های معرفی شده در انتهای همین نوشتار مراجعه کنید.)

- عدم پذیرش و ادعای عدم تعارض در صورت درست بودن تكامل برخی دیگر، تكامل را نمی پذیرند اما برای محکم کاری ادعا می كنند كه حتی در صورت درست بودن نظریه تكامل تعارضی با دین به وجود نمی آید. مكارم شیرازی و مطهری چنین ادعایی دارند: رویکرد معروف "انشاءالله گربه باشد"!


- پذیرش و ادعای عدم تعرض
این گروه تكامل را درست می دانند اما مدعی فقدان هرگونه تعارض میان تكامل و دین هستند. از جمله علمایی مانند مهندس سحابی و پاپ ژان پل دوم. آنها داستان آدم و حوا را تنها داستانی سمبولیك و حاوی برخی نكات  اخلاقی می دانند.

- تغییر یا تحریف نظریه
تقریباً تمامی نویسندگان کتاب های دینی به چنین راهی رفته اند و به نام تكامل حرفهایی زده اند كه برای اهل فنبراستی خنده آور (و گریه آور) است. شاید این برخورد ناشی از عدم آگاهی و برداشت نادرست از نظریه تكامل باشد. مثلاً یک آخوند کلاسیک، که بنا به سنت جزمی اندیشه ی دینی خود میانه ای با نگرش علمی ندارد و هیچ گاه آموزش درستی در زیست شناسی ندیده است مشکل بتواند به درک درستی از تکامل برسد. اما عده ای هم، مانند نویسندگان کتاب های دینی مدارس جمهوری اسلامی، بی شرمانه حرفهای اشتباه و حیرت آوری را به اسم نظریه تكامل به خورد مخاطبان خود داده اند. این نویسندگان پس از ارائه ی برداشت نادرستی از نظریه تكامل به نقد آن پرداخته اند.
این رفتار مانند این است كه بگوییم ریاضیدانها میگویند دو ضربدر دو میشود پنج؛ پس ریاضیدانها در اشتباه
هستند! (در این مورد مغالطه ی بی ربطی را ببینید) در هر صورت این طریقه از نظر اخلاقی صحیح نیست. ارائه اطلاعات غلط
به مخاطب سبب گمراهی تعداد زیادی از خوانندگان می شود. بهتر است نویسندگان دینی قبل از نوشتن درباره ی هر ایده علمی ابتدا با یك مشاور معتبر علمی در همان رشته مشورت كنند. البته کتاب دینی را برای گسترش دین می نویسند، نه گسترش علم. پس آیا برای یک نویسنده ی دینی صداقت و دقت علمی مهم تر است، یا قبولاندن باورهای دینی خود به مخاطب؟


- برخورد با شخصیت داروین
داروین هر كه بود و هر شخصیتیكه داشت تاثیری در تایید یا رد نظریه ی تكامل نمی تواند داشته باشد. ادعاهای علمی و منطقی مستقل از گوینده هستند. نظریه نسبیت را به این دلیل كه انشتین آنرا گفته نمی پذیریم بلكه نظریه نسبیت را به دلیل شواهد و مدارك معتبر قبول می كنیم. به همین ترتیب نظریه تكامل مستقل از شخصیت داروین و هر فرد دیگری است. با این وجود بسیاری به دلیل عدم آگاهی از اصل استقلال علم از عالم، یا به سبب عصبیت دینی به توهین یا دروغگویی درباره ی شخصیت این دانشمند پرداخته اند.

الف: توهین
از همان ابتدای ارائه ی نظریه ی تكامل، هتاکی به شخص داروین شروع شد و نمونه هایی از آن در جراید بریتانیا به
چاپ رسید. داروین با وجود رنجیدگی از این رفتارهای متعفن و غیر اخلاقی، نه تنها كوتاه نیامد بلكه كتاب دیگری با نام دودمان انسان را به چاپ رساند كه در مورد تكامل انسان بود. چنین رفتار ناشایستی همواره نسبت به دانشمندان رواج داشته و تكفیر مهمترین سلاح دینداران برای تخطئه ی مردان علم و نجات جزمیات دینی خود بوده است. گالیلئو گالیله كه خود دیندار بود جمله معروفی در این مورد دارد: مسلماً كفر نامیدن چیزهایی که اثبات شده است به روح انسان صدمه می زند.  
توماس هاکسلی، یک دانشمند زمین شناس، دوست مدافع معاصر و پرشور داروین، مناظره ی جالبی با اسقف ویلبرفورس (مخالف سرسخت نظریه ی تکامل) داشت که می ارزد در اینجا بخشی از آن را نقل کنیم. چون علاوه بر اینکه نمونه ایست از اینکه چگونه
دین پیشگان برای تخطئه ی یک نظریه ی علمی به اهانت متوسل می شوند، دلیری دانشمندان در ترجیح حقیقت به هر چیز دیگر را نیز نشان می دهد: 
اسقف ویلبرفورس: "پس به این ترتیب آقای هاکسلی ادعا دارند که از طرف جد پدری شان به نسل میمون تعلق دارند، یا جد مادری؟"
توماس هاکسلی: "اگر من مخیّر باشم تا انتخاب کنم که اجدادم میمون های بیچاره باشند یا کشیش های عالی مقامی که همه ی قوای عقلانی و نفوذ خود را وقف به سخره گرفتن علم می کنند، من بی درنگ میمون را انتخاب می کنم."


ب: تحریف شخصیت 
بسیاری از نویسندگان دینی رویه ی متفاوتی را در پیش گرفته اند. این گروه،  داروین را شخصی دینداری معرفی می كنند و حتی ادعاهای خنده آوری مطرح می شود كه او در هنگام مرگ کشیش طلبیده، طلب آمرزش کرده، یا كتاب مقدس را به سینه می فشرده است. این در حالی است كه داروین بارها در نامه ها و نوشته هایش بیدینی خود را به روشنی اظهار داشته و این دست نوشته ها در موزه های مختلفی به نمایش گذاشته شده است. دیندار خواندن دانشمندان بزرگ، رویه ای است كه در مورد دیگر دانشمندان بیخدای مشهور مثل آلبرت انشتین نیز به كار رفته است. داروین مینویسد: "من بسختی می‌توانم بفهمم چگونه انسان می‌تواند آرزو کند که مسیحیت حقیقت داشته باشد. چون متن ِ انجیل راست و پوست کنده می گوید که مردمی که به مسیح عقیده ندارند (که این شامل ِ پدرم، برادرانم و تقریباً همه‌ی دوستان ِ خوبم می شود)، تا ابد مجازات خواهند شد. این یک آموزه ی شریرانه است." 
با تاكیدی مجدد: دینداریا بیدین بودن داروین تاثیری در پذیرش یا رد نظریه تكامل ونتایج آن نمیتواند داشته باشد زیرا نظریه علمی مستقل از اشخاص است (مغالطه ی شخص ستیزی را ببینید).


آیا این موضع گیری ها منصفانه اند؟
 - رد نظریه تكامل
"ردکنندگان" نظریه ی تکامل، انگاره هایی باطل و غیرعلمی را به جای نظریه ای علمی و معتبر می پذیرند، اما نباید چنین انتظاری از دانشمندان و خردگرایان داشته باشند. برای نمونه "علامه" طباطبایی می تواند از روی منبر در باب هر موضوعی اظهار لحیه کند، اما بسیاری از این "علما" اصلاً فهم درستی از زیست شناسی ندارند و نمی دانند که استواری نظریه ی تکامل در زیست شناسی، به همان استواری نظریه ی اتمی در شیمی است. زیست شناسی بدون نظریه ی تکامل، مانند شیمی بدون اتم است. 
از طرفی، اثبات حقانیت و درستی یك ادعا، به لحاظ منطقی، ‌نیازمند دلیل مستقل و اثباتی است و به دلیل فقدان شواهد برای ادعای رقیب یا از راه نفی ادعاهای رقیب نمی توان صحت ادعای خود را نتیجه گرفت (مغالطه ی تجاهل). به همین ترتیب كسانی كه تلاش میكنند با ابطال نظریه تكامل، انگاره ی خلقت را به كرسی بنشانند باید توجه كنند كه حتی در صورت ابطال نظریه ی تكامل، فرضیه خلقت به اثبات نمیرسد بلكه باید دلایل و شواهد علمی (بر اساس روش علمی) برای فرضیه مورد نظر ارائه شود.

- پذیرش درمورد همه ی گونه ها جز انسان
دلایلی كه تكاملی بودن منشاء جانوران را اثبات می كند در مورد انسان هم صادق است: دیرین شناسی (فسیل ها)، آناتومی مقایسه ای، جنین شناسی مقایسه ای، جغرافیای زیستی، ژنتیك و زیست مولكولی در مورد تمام جانداران صادق اند، از جمله انسان.
اول باید انسان را مطالعه کرد وشناخت و بعد نتیجه گیری کرد که او چه جایگاهی در جهان دارد. برعکس کردن این روند یک مغالطه است. مغالطه ای که اول جایگاه انسان را به عنوان اشرف مخلوقات معین می کند و سپس هر یافته علمی که در تعارض با این باور است را باطل می شمارد (مغالطه مصادره به مطلوب)

- ادعای عدم تعرض
این نوشتار به موارد تعارض تكامل و دین پرداخته است بنابراین نیازی به توضیح بیشتر نیست.

- آیا افسانه آدم و حوا یك داستان سمبولیك است؟
به بخش افسانه آفرینش از همین نوشتار مراجعه كنید.

آیا داستان آدم و حوا حاوی نكات اخلاقی است؟
بیان دستورهایی همچون "از فرمان خدا پیروی كنید" نیاز به این همه داستان سرایی دارد؟ آن هم بیان این داستان ها در "کتاب مقدس" که مومنین مخلص کوچکترین شكی در صحت مطالب آن را روا نمی دانند. بدین ترتیب بیان این داستان نتیجه ای جز گمراهی هزاران ساله و كنونی مومنین در پی ندارد. موجب می شود آن ها در مقابل پذیرش حقایق علمی مقاومت کنند. آیا یک خدای دانا به تاثیر این گفته ها در "کتاب های مقدس" آگاه نبوده است؟ از طرف دیگر، در داستان آفرینش می خوانیم که خدا همه ی نسل های انسان ها را به جرم گناه جد بزرگشان تبعید میكند و شیطان را پس از هزاران سال عبادت برای تنها یك اشتباه مستوجب شكنجه ابدی می شود.
آیا اخلاقیات چنین خدایی سزاوار نكوهش نیست؟  
به علاوه، اگر داستان های کتب مقدس را پندهای اخلاقی بدانیم، نه حقایق جهان طبیعت، باید گفت که نه تنها داستان آفرینش، بلکه بسیاری از داستان های دیگر (کشتی نوح، ولایت حضرت سلیمان بر عالم جانوران و...) کتب مقدس هم جز داستان های  پندآموز اخلاقی هستند. در این صورت، انجیل و قرآن بیشتر شبیه کلیله و دمنه هستند تا کتاب هایی که حقایق جهان را بیان می کنند.
آیا مؤمنان حقیقتاً حاضرند کتاب مقدس خود را همتراز یک پندنامه ی اخلاقی بدانند؟


نتیجه
نظریه تكامل آخرین پایگاه برهان نظم را از آن گرفت و این برهان را باطل کرد. اشتباه بودن برخی افسانه ها، پندارها و دستورات دینی را هویدا کرد. می پنداشتند ناظمی هست که بدون وجودش دنیا سراسر آشوب می شود. تکامل این ناظم را برای همیشه بازنشسته کرد. حال چه بخواهیم و چه نه، انسان دیگر آن مرغ باغ ملكوت نیست كه ناظم الاهی چند روزی از جسم وی قفسی ساخته باشد. دیگر آن تبعیدی بیچاره نیست که دربه در دنبال راه بازگشت به خانه می گردد. حال او یك گونه است در میان دیگران و اگر نیك بنگریم این نه کاستن از شأن و منزلت بشر، بلکه رهایش او از خرافات عهد عتیق است.
شناخت جایگاه حقیقی بشر در طبیعت و سرآغازی فرخنده است برای بررسی مشكلاتی كه انسان ها چندین هزار سال در تلاش برای حل آن، همچون عنكبوت پیرامون خود تار تنیدند، بی آنكه برون رفتی داشته باشند. چه جان های عزیز كه بر سر این ایدئولوژی های دین مدارانه بر باد نرفت و چه جوی های خون كه از جدال این پندارها به راه نیفتاد. انسان هایی كه  نسل اندر نسل زیبایی زندگی را به توهمی در آسمان فروختند. 
نباید منشاء جانوری خود را همچون لکه ی ننگی بپنداریم؛ از آن شرمگین باشیم یا انکارش کنیم. بلكه شناخت این میراث مشترک مان با جهان طبیعت، گوهر معرفتی است که باید قدر نهاد و بر صدر نشاند. از آن پس است كه انسان میتواند با آگاهی و از امكانات و محدودیتهای خویش كه اكنون بر پایه ی عینیات و نه پندار فراهم آمده، خود را بشناسد و در عین گرامی داشتن جانورِ خود از آن فراتر رود.


برای آشنایی با مغالطه ها:

مغالطه ها – ویکیپدیای فارسی
مغالطه ها- زندیق
در وبلاگ ناباور نیز توضیح کوتاه، ساده و زیبایی در مورد چند مغالطه رایج می یابید.




* این نوشته پیش از این با نام فرخ بیخدا منتشر شده بود اما به دلایلی به فرخ فرپژوه تغییر کرده است.


1
The origin of species, by means of nautural selection or the
praservation of favoured races in struggle for life.   
منشاءگونه ها بوسيله انتخاب طبيعي يا ابقاء نژادهاي مساعد در تلاش براي حيات  
2
Behavioral biology
3
Sociobiology
4
Biotechnology
5
Nanobiotechnology

---------------------------------------------------------------------------------

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر