پیام


قـومی متفكرند در مـذهب و دیـن *** قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آن كه بانگ آید روزی *** كای بیخبران راه نه آنست و نه این

دوستان عزیز مهم نیست که احمدی نژاد یا خامنه ای یا فلانی چه گفته و چه کرده.
این حکومت از بیدار شدن من و تو میترسد
مهم این است که من و تو به هم چه می گوییم

۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه

تاثیر طبقه متوسط در جامعه(1)

در دو مقاله که قبلا قرار دادم اهمیت وجود طبقه متوسط را برای شما بیان کردم:

طبقه متوسط جامعه سالم‌ را مي‌سازد

طبقه متوسط در ايران بعد از انقلا‌ب، گفتگو با موسي غني نژاد

 پس خواندن این مقاله ها و یا تحقیقات بیشتر حتما به اهمیت طبقه متوسط برای ایجاد یک جامعه ی دموکرات و متعادل و پیشرفت کننده پی برده اید. نمی خواهم بحث را طولانی کنم، فقط می خواهم دیدی کلی از این طبقه و تاثیراتش بر جامعه را برای شما ارائه کنم. و زیاد بحث را تخصصی نمیکنم، چون تخصص من نیست.

تاریخ طبقه متوسط

می توان با اطمینان گفت جان دهنده به این طبقه در ایران رضا شاه و وزیران وقتش بودند. آنها پس از بررسی کشورهای غرب و ساختار اجتماعی آن ها به این پی بردند سیستم ارباب - رعیتی جلوی پیشرفت ایرانیان را گرفته است، مخصوصا پیشرفت علمی. 

در سیستم ارباب - رعیتی دو گروه از افراد هستند: یک گروه سرمایه دار که بیشتر به فکر سرمایه خود و افزایش آن هستند و گروه دوم که اکثریت را تشکیل میداد افرادی بودند که همه توجه آنها متوجه نيازهاي زيستي و شخصي خودشان بود. این گروه تمام روز را صرف انجام کار برای ارباب خود می کردند و اکثرا مشغول کشاورزی و دامداری برای اربابان خود بودند. نتیجه این سیستم اقتصادی و این طبقه بندی اجتماعی این می شود که هیچ کدام از دو گروه به دنبال کتاب خوانی و علم و پیشرفت نروند. البته شاید سرمایه دار چند کتاب می خواند و کمی با سواد بود ولی رعیتها کتابی در اختیار نداشتند و شاید در نهایت به پای منبر چند آخوند می نشستند و فقط احکام دینی را گوش میدادند(اگر وقت پیدا می کردند)

حکومت آن زمان که به اهمیت وجود طبقه متوسط پی برده بود تصمیم به ایجاد این طبقه در ایران گرفت. رضا شاه نام تولد این طبقه را "انقلاب سفید" گذاشت. اولین قدم این بود که افراد خود دارای سرمایه اندکی شوند و سپس به شهر نشینی روی آورند. این سرمایه توسط "اصلاحات عرضی" به مردم عادی داده شد. و سپس برای اینکه این افراد بتوانند خود را از روستا به شهرها برسانند و مهاجرت کنند، حکومت "برنامه های عمرانی کشور" را گسترش داد تا افراد بتوانند به کارهای صنعتی و تولیدی جدیدی مشغول شوند. و همچنین به خصوصی سازی شرکت ها پرداخت. در این دوران بخش کشاورزی کشور بسیار ضعیف شد.

رضا شاه توانست به طبقه متوسط جان بدهد. و بسیار به این طبقه از جامعه رسید. طبقه ای به وجود آمد که دیگر آنچنان درگیر نیازهای زیستی و شخصی خود نبود و همچنین آنقدر پولدار نبود که به فکر افزایش سرمایه و خوشگذرانی باشد. معلمان ، مهندسان ، پزشکان از این طبقه بودند. این افراد به علت شرایط شغلی و مالی که داشتند می توانستند به کتابخوانی و تحقیق و شناسایی جهان بپردازند. چون وقت آزاد داشتند.

این طبقه روشنفکر بیشتر به دنبال علم و دانش بود و کمتر درگیر مسائل دینی و مذهبی بودند و کمتر به پای منبر آخوندها می نشستند. و نیز بعضی روحانیون محتویات این انقلاب را مخالف با اصول دینی می پنداشتند(خمینی). این باعث شد روحانیون نسبت به این طبقه احساس ترس کنند و با وجود این طبقه مخالفت کنند.

 

توضیحات: انقلاب سفید ، یک سلسله اصلاحات اقتصادی و اجتماعی بود و رضاشاه به فکر این نبود که آیا این اصلاحات به ضررش و یا به سودش تمام می شود. فکر کنم وی فقط به فکر ساخت و آبادانی ایران بوده! شاید هم نه! 

ولی قسمتی از این طبقه با مخالفت با شاهنشاهی پرداختند و با وقت آزادی که داشتند کتاب های دکتر شریعتی را می خواندند و یا طبق عادت به پای منبر آخوندها می نشستند.

این مخالفت ها با شاهنشاهی ریشه های مختلفی داشتند. به دلایلی همچون کشف حجاب، دادن حق رای به زنان، نارضایتی مذهبیون و در آخر کودتای  28 مرداد.

ادامه این مطلب در پست بعدی نوشته خواهد شد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر