پیام


قـومی متفكرند در مـذهب و دیـن *** قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آن كه بانگ آید روزی *** كای بیخبران راه نه آنست و نه این

دوستان عزیز مهم نیست که احمدی نژاد یا خامنه ای یا فلانی چه گفته و چه کرده.
این حکومت از بیدار شدن من و تو میترسد
مهم این است که من و تو به هم چه می گوییم

۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه

تاثیر طبقه متوسط در جامعه(3)

پس از انقلاب اسلامی و به قدرت رسیدن خمینی، طبقه متوسط جامعه تازه فهمیدند که به زیر دست طبقه پایین رفتند. خمینی آگاهانه یا نا آگاهانه کاری کرد که این طبقه متوسط ضعیف شود. اولین کار این بود که دیگر خصوصی سازی متوقف شد و همه چیز زیر نظر دولت رفت. یعنی به صورتی همان حالت قدیمی ارباب - رعیتی به وجود آمد. همه ی مردم نوکرِ دولت شدند و حقوق یکسان می گرفتند. و باید به خواسته های دولت گوش دهند تا بتوانند حقوق خود را دریافت کنند.
تا سال 68 شرایط همینطور ماند. در سال 68 با تغییر کردن رهبر و نیز قدرت گرفتن هاشمی رفسنجانی دوباره تحولاتی دیگر شروع شد. در اوایل دوران رهبری خامنه ای ، هاشمی قدرت بیشتری داشت و به عنوان سردار سازندگی شناخته شده بود. چون این مرد، مردِ سیاست بود نه مرد مذهب. پس با شعار "سازندگی" به میدان آمد و شعار "صدور انقلاب" را کنار گذاشت. برای اینکه به قدرت و اهمیت هاشمی در آن دوران پی ببرید ، می توانم این را بگویم که در شروع اخبار در تلویزیون ابتدا از کارهای هاشمی می گفت و بعد از خامنه ای می گفت.
یک کار بسیار مهم هاشمی آوردن گروهی به نام "تکنوکرات" ها بود. این افراد به فکر طراحی سیاست های کارآمد و نیرومند و بلند مدت پرداختند. یکی از کارهای این گروه ایجاد خصوصی سازی به صورت پنهانی  بود. یک نمونه از این خصوصی سازی ها که به صورتی عنوان شد که همه ی گروه ها  با آن موافق بودند ساخت "دانشگاه آزاد" بود.
موفقیت دانشگاه آزاد را میشه در برار  بیمارستان ها و درمانگاه های دولتی مقایسه کرد که الان با این همه تلاش دولت، فقط در شهرهای کمی بیمارستان ساخته شد ولی دانشگاه آزاد در همه جا است.
اما نکته مهم این است که این اولین قدم برای جان دادن به طبقه بالا، متوسط و روشنفکران بود. چون افراد می توانستند در جایی کار کنند که زیر نظر دولت نبود و درآمد محدود نداشت. و همچنین می توانستند راحت تر به روشنگری دانشجویان بپردازند.
اوج رفاه و گستردگی طبقه دوم در زمان خاتمی رخ داد. این باعث شد که خامنه ای و اطرافیانش به وجود این طبقه پی ببرند و خطر را حس کنند. هیچ چیز برای یک حکومت مذهبی که وجودش به بی سوادی و جهالت مردم و نفوذ مذهب بستگی دارد خطرناک نیست. پس مجبور شدند یک کودتای ساده و بی سر وصدا را طراحی کنند. و آن چیزی جز روی کار آوردن "احمدی نژاد" نبود.
حکومت خاتمی بسیار به روشنفکری و آگاهی مردم کمک کرده بود و طبقه بالا و متوسط را جذب خود کرده بود. در نتیجه خامنه ای و روحانیون اطرافش که نانشان به حماقت مردم بستگی داشت تصمیم گرفتند ابتدا طبقه پایین را همراه خود کنند و سپس با اصلاحات و طبقه متوسط مبارزه کنند.
سفرهای استانی احمدی نژاد و طرح مبارزه با بد حجابی شروع شد. مبارزه با بد حجابی ، فیلتراسیون اینترنت، ستاره دار کردن دانشجویان و ... به این منظور اجرا شدند که طبقه متوسط را که به دنبال آزادی و روشنگری و ... بود را درگیر خواسته های پیش و پا افتاده انسانی کند. و سفرهای استانی و ولخرجی های دولت و به این منظور بود که طبقه پایین را با حکومت همراه کند.
این توجه دولت به طبقه پایین و تحت فشار قرار دادن طبقه بالا و متوسط باعث شد که دو طبقه متوسط و بالا با هم متحد شوند.
از این جا به بعد را می دانید که چه شده است. کودتای دوم حکومت باعث شکل گیری یک جنبش بسیار قوی در بین دو طبقه بالا و متوسط شد. در این میان اصلاح طلبان به خوبی جنش را کنترل و راهنمایی کردند و با طراحی بیانیه ها مردم را راهنمایی کردند.

شاید برنامه های بلند مدت آن تکنوکرات ها ادامه داشته باشد شاید هم به بن بست خورده باشد. ولی مهم این است که این جریان دقیقا همان جریان "انقلاب سفید" و "انقلاب اسلامی" است. اگر این حکومت مانند شاه با جنبش سبز کنار نیاید، آینده ی بسیار بدی در پیش روی خواهیم داشت. تا کنون جنبش سبز بیشتر از طبقه بالا و متوسط تشکیل میشد. حال اگر باز طبقه پایین با اون تفکرات خاص و با خشونت وارد ماجرا شود باید اصلاحات را بی خیال شویم و منتظر یک انقلاب ننگین دیگر شویم!
در عین حال باید دعا کنیم که این دولت دستش به بمب اتم نرسد و تبدیل به یک قدرت نظامی در جهان تبدیل نشود، که پدر همه ی مردم را در می آورد.


تاثیر طبقه متوسط در جامعه(1)

تاثیر طبقه متوسط در جامعه(2)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر