پیام


قـومی متفكرند در مـذهب و دیـن *** قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آن كه بانگ آید روزی *** كای بیخبران راه نه آنست و نه این

دوستان عزیز مهم نیست که احمدی نژاد یا خامنه ای یا فلانی چه گفته و چه کرده.
این حکومت از بیدار شدن من و تو میترسد
مهم این است که من و تو به هم چه می گوییم

۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

زن ایرانی

که من پروین فروغ شهر ایرانم
نه پوراندخت - نه آذر دخت - نه آتوسا - نه پانته آ بلکه آرتمیس سپهسالار ایران در نبرد پارس و یونانم
مرا گر در مقام همسری بینی نه یک همخواب و همبستر
که یک همراه و یک یار وفادارم
نه یک برده - مکن اینگونه پندارمکه جوشد خون آزادی به شریانم
بدون زن کجا میداشت تاریخ تو ؟
آرش با کمانش ؟
کاوه آهنگر با گرز و سندانش ؟
بدون زن کجا میداشتی آن شاعر طوسی ؟
نگهبان زبان پارسی ؟
استاد فردوسی ؟
مرا گر در مقام مادری بینی
“مگو با من که هست فرشی از بهشت زیر پایم "
نگاهم کن که زیر پای من دنیا به جریان است
ز نور عشق من رخشنده کیهان است
که با دستان من گردون بجریان است
که جای پای من بر چهره سرخ و سپید و سبز ایران است
برو ای مرد دگر مبر آسان به لب نامم
که من آزاده زن - فرزند ایرانم

"زنده یاد پروین اعتصامی" منبع

۱ نظر:

  1. اقای آریا بد من از احمدی نژاد نمیترسم از امثال تو نادان و ناباب میترسم که آثار مرا تاراج کرده اید
    مرا کشتد و او را زنده کردید/ شما زنده کش و مرده پرستید

    مورد توجه افرادی که شعر مرا بنام فروغ فرخزاد و پروین اعتصامی در وبلاگهای خود درج کرده اند. خواهشمندم برای پیشگیری از هر برخورد قانونی آنرا کاملا از وبلاکهای خود حذف کرده و در صورت تمایل متن کامل آنرا که در همین وبلاگ زیر نام من موجود است جایگزین آن کنند
    که من "پروین باوفا" فروغ شعر ایرانم
    من پروین باوفا، شاعر،نقاش،نویسنده، آهنگساز،ترانه سرا و طراح مقیم کالیفرنیا، (حماسه زن پارسی) را که درزیر ملاحظه میکنید را 23 سال پیش سروده ام که هم متن پارسی، هم انگلیسی و هم ویدیوهای آن درطول همه این سالها ازطریق رسانه های گوناگون پخش و منتشر و مورد توجه وستایش پارسی زبانان جهان قرارگرفت چونان دو حماسه دیگرم حماسه پرواز (دخترم آغاز پروازت مبارک) و حماسه میلاد ( دخترم سالروز میلادت مبارک) توسط برخی از هم میهنان ناباب و نادان به تاراج رفته و با متنی آشفته و عنوانی غلط "که من پروین فروغ شهر ایرانم" به نام شعرای دیگر چون فروغ فرخزاد، بویژه پروین اعتصامی که سبکی سنتی داشت و هرگز شعرحماسی،تاریخی و اوزان نیمایی نسروده بود از طریق ایمیل، وبلاگ، سایت و فیس بوک منتشر کرده اند که بدلیل استقبال بویژه جوانان ایرانی بیش از حدود 150 صفحه گوگل را اشغال کرده بود که در طول ماهها توانستم ازطریق پیگرد قانونی بسیاری از آنها را ببندم اما هنوز بنام شاهکاری از پروین اعتصامی دست به دست گشته و در وبلاگها و سایتهای جدید سبز میشود که خواهش میکنم با من همکاری کرده و از راه اشتراک گذاشتن شعرولینک ویدیوهای آن در روشن کردن حقیقت و رسوا کردن این افراد نادان بی فرهنگ با من همکاری کنید.

    از پروین باوفا
    "حماسه زن پارسی"
    مرا ای مرد
    مرا ای بیخبر از درد
    برو دیگر..
    مرا آسان مخوان یک زن
    مخوان آسان مرا یک زن
    زنی چون من
    که از بهر وطن
    کرده سپراین تن
    نه آن لیلی مجنونم
    .. نه آن شیرین فرهادم
    که من پروین فروغ شعرایرانم
    نه پوراندخت .. نه آزرمدخت
    ..نه آتوسا .. نه پانته آ
    که آرتیمس سپهسالار ایران
    درنبرد ناوگان پارس و یونانم
    مرا بیداد تو شاهد به تاریخی
    که می بالیده برنامم
    * * * * **
    مرا گر درمقام همسری بینی
    نه یک همخواب و هم بستر
    که یک همراه ، یک یاروفادارم
    نه یک برده ، مکن اینگونه انکارم
    مینگارم تو بی پندار
    اگر با جورسنگین تو می سازم
    اگر درآتش کین تو می سوزم
    مپندارم که راه رستگاری را نمیدانم
    که جوشد خون ایرانی به شریانم
    مرا فردای فرزندم
    مرا عشق به دلبندم
    چنین برپازده زنجیر
    مرا ایمان به آرمانم
    مرا عهد به پیمانم
    نموده این چنین با دردتو درگیر
    اگرمادرنبود کی بود تورا جانی؟
    که آزارم دهی اینسان به آسانی
    بدون من کجا میداشت تاریخ تو؟
    آرش با کمانش
    کاوه آهنگرو آن گرزو سندانش
    بدون من کجا میداشتی آن شاعر طوسی
    نگهبان زبان پارسی ، استاد فردوسی
    دهانم ازچه می بندی؟
    به دست و پای من ای مرد
    تو زنجیر حقارت از چه می بندی
    که فرهنگ مرا
    هرگز نبوده با چنین اندیشه پیوندی
    تو رویم ازچه می پوشی؟
    کلامم ازچه می چینی؟
    توبهر خواری ام ای کهنه جو
    بیهوده میکوشی
    هراس تو زرویم نیست
    بیم تو ... زمویم نیست
    چون آزادی برگهای تنم جوشد
    از اینرو پیک خاموشی
    زنی بر نام من مهر فراموشی
    برو ای مرد، برو دیگر
    برو این دام بر مرغ دگر نه
    که عنقا را بلند است آشیانه
    پروین باوفا، ارواین اکتبر 1989

    پاسخحذف