پارسی سَره، آن گونه از زبان پارسی است که تهی از هر گونه (یا دارای کمینهای از) واژگان بیگانه باشد. زبان فارسی کنونی بازماندهٔ زبانی است کهن، که شاید هماکنون کم تر از پنج درصد از آن دست نخورده و سَره مانده باشد. ولی این گفته به معنی آن نیست که نود و پنج درصد دیگر از آن زبانهای بیگانه و جدا از آن زبان کهن است. شاید گفتن این که بخش بزرگی از زبان فارسی کنونی را شالودهٔ همان زبان ساختهاست خرسندتان کند.
زبان فارسی دچار دگرگونیهای بسیاری بودهاست که یکی از چراییهای آن پیوند نزدیک با مردمان دیگر به دلیل گسترش ایران از یونان تا هند و دیگری فتح ايران توسط اعراب و مغولان است که آن را تا مرز نابودی کشاند؛ و اگر تلاش بزرگانی چون «فردوسی» نامدار که خطر نابودی همیشگی فرهنگ ایرانی را با از میان رفتن زبان فارسی حس کردند نبود، بیگمان نابودی زبان فارسی رخ میداد. میتوان با قاطعیت گفت تنها مردمی که کشورشان به دست تازیان افتاد ولی زبانشان را به دلیل نفوذ بسیار زبان عربان به واسطهٔ پشتیبانی دینی از آن از دست ندادند، ایرانیان بودند؛ هر چند که خودفروختگی و بیگانهپرستی برخی دبیران (نویسندگان و کاتبان و مدعیان دانش و ادب) مایهٔ خدشهدار شدن این افتخار شد و واژگان بسیاری را از زبان تازیان به فارسی آوردند ولی آن اندازه نبودهاست که نتوانیم با گذشت زمان آن را بازسازی کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر